درباره بهار گردشگری

موسسه آموزش عالی بهار اولین برگزارکننده دوره های MBA ،DBA و Post DBA در سه حوزه ی گردشگری، هتلداری و گردشگری سلامت. و مجری برگزاری دوره های رسمی گردشگری. دارای مجوز رسمی از وزارت علوم و سازمان میراث فرهنگی.

اطلاعات تماس
آدرس :تهران، خیابان شیخ بهایی، شهرک والفجر، خیابان ایرانشناسی، خیابان شهرداری، بنیاد ایرانشناسی،ساختمان تحصیلات تکمیلی، طبقه دوم،دفتر آموزش های گردشگری و هتلداری بهار
info[ @ ] bahartourism.com
02188735566
02188740058
Follow Us

نیم قرن حفاظت از طبیعت زیبای ایران

افتخاری دیگر
نیم قرن از حضور مهندس هوشنگ ضیایی در حفاظت محیط زیست ایران می گذرد. او چهره ای نام آشنا برای همه کسانی است که در حوزه حیات وحش در کشورمان فعالیت می کنند و بسیاری از آنها در پروژه های ملی و بین المللی همکار او بوده اند. گردشگری بهار افتخار دارد در کنار دانش پژوهان و فراگیران دوره ایرانشناسی کاربردی در محضر آقای مهندس هوشنگ ضیایی شاگردی می کند و از گنجینه دانش ایشان بهره می برد.باشد که ایران سربلند و پرآوازه بماند .
در ادامه بخشی از مصاحبه فاطمه باباخانی با هوشنگ ضیایی که در روزنامه اعتماد به مناسبت تولد ایشان انجام و چاپ شده است را می خوانید.

قدری از دوران کودکی خود بگویید و اینکه چطور علاقه به محیط زیست و حیات وحش در شما ایجاد شد؟

هشتم دی ۱۳۲۲ در شهر کرمان در خانوادهای علاقه مند به طبیعت و حیات وحش متولد شدم. پدرم عضو کانون شکار کرمان بود و در جلوگیری از شکار غیرمجاز به خصوص شکار آهو در شب نقش موثری داشت. من از زمان کودکی علاقه زیادی به نگهداری حیوانات داشتم و در حیاط منزل و ساختمان متروکه مجاور منزل مان علاوه برمرغ و خروس حیواناتی ماند کبک، باقرقره، کبوتر، آهو، روباه، خارپشت و سگ شکاری نگهداری می شدند. اکثر آنهارامن از پرنده فروش هاخریداری کرده بودم. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در دبیرستانهای ایرانشهر و پهلوی کرمان به پایان رساندم. مطالب مجله شکار و طبیعت در این دوره موجب آشنایی من باحیات وحش ایران و جهان شد و عکس های اسکندر فیروز که اسلحه را کنار گذاشته و به جای آن دوربین عکاسی به دست گرفته بود، تاثیر زیادی در من به جای گذاشت

یک بار هم به اتفاق پدرم با آقای ریاحی رییس کانون شکار و از نویسندگان مجله شکار و طبیعت که آرزوی دیدن شان را داشتم در ساختمان «بهلر» در نزدیک پارک شهر که آقای ریاحی یک طبقه آن را به رایگان در اختیار کانون شکار ایران و مجله شکار و طبیعت گذاشته بود، ملاقات کردم.

 تحصیلات شما در چه رشته ای بود و در کدام دانشگاه؟

پس از پایان تحصیلات متوسطه در کنکور دانشکده کشاورزی اهواز قبول شدم. اکثر اساتید و رییس دانشکده امریکایی بودند ولی در بین آنها چند استاد ممتاز ایرانی مانند دکتر صحت گیاهشناس، دکتر تیرگری و دکتر حجت حشره شناس و دکتر اسماعیل رستمی حضور داشتند. دکتر رستمی که دارای دو مدرک دکترا از دانشگاههای معتبر امریکا و فرانسه و یک فوق لیسانس از روسیه بود علاوه بر تدریس واحدهای جانورشناسی و ژنتیک درس دیگری به نام Conservation راکه بعدا در دو جلد کتاب به نام منابع طبیعی و حفاظت از آنها که جلد دوم آن به حفاظت از جانوران وحشی اختصاص داشت، تدریس می کرد. این واحد درسی که فقط در این دانشکده تدریس می شد(دانشکده های محیط زیست بعد از انقلاب تاسیس شدند) تاثیر زیادی در امر شناسایی و لزوم حفاظت از منابع طبیعی در من و سایر دانشجویان ایجاد کرد.

 با چه کسانی در دانشکده هم دوره بودید؟

اساتید برجسته ای مانند دکتر جمشید منصوری، دکتر عبدالحسین وهاب زاده، دکتر مظفر شریعتی و چندین استاد و کارشناس دیگر که اکثر آنها در خارج از کشور به امر تدریس و تحقیق اشتغال دارند از دانش آموختگان این دانشکده هستند. حین تحصیل از ورزش نیز غافل نبودم و همه ساله به عنوان یکی از ورزشکاران دوومیدانی دانشگاه جندی شاپور در مسابقات کشوری حضور داشتم .

پس از فارغ التحصیلی وارد سازمان حفاظت محیط زیست شدید؟

پس از فارغ التحصیلی با درجه فوق لیسانس با گرایش دامپروری بلافاصله در دپارتمان Animal Science استخدام شدم. پس از آن برای گذران دوران سربازی به عنوان افسر سپاهی و ترویج به استان کرمان عزیمت کردم. در پایان دوران سربازی به عنوان کارشناس ترویج و سرپرست س پاهیان ترویج آبادانی در اداره کشاورزی استان کرمان مشغول به کار شدم. در دوران سربازی اتفاقی افتاد که مسیر زندگی من را تغییر داد و آن آشنایی با بیژن دره شوری بود که برای گذراندن دوران سربازی به کرمان آمده بود. بیژن با اکثر مناطق کشور و فرهنگ های مختلف آشنایی داشت و به همه قله های بالای ۴ هزار متر صعود کرده بود. دره شوری به من گفت سازمانی به نام سازمان شکاربانی و نظارت بر صید وجود دارد که یکی از کارهایش مطالعه در مورد حیوانات و شکار و جمع آوری نمونه های حیوانات است. این سازمان در نظر دارد تعدادی کارشناس استخدام کند. با شنیدن این اوصاف وقت را از دست ندادم وفورا عازم تهران شدم.

 در جلسه ای که با اسکندر فیروز داشتید چه گذشت؟

اسکندر فیروز، رییس سازمان من را به گرمی پذیرفت. چند سوال در مورد گونه های پرندگان و پستانداران استان کرمان و عادات رفتار جیرفتی که من به خوبی آن را می شناختم، مطرح کرد که من به خوبی جواب دادم. سپس از برنامه های آتی سازمان و لزوم جایگزین کردن افراد تحصیلکرده جوان به جای افسران بازنشسته صحبت کرد و گفت اگر شما قبول کنی اولین نفری هستی که این جایگزینی را انجام میدهی سپس از وضع حقوق من سوال کرد. گفتم حدود ۳ هزار تومان از وزارت کشاورزی و حدود ۵ هزار تومان از شرکت هوخست که تولیدکننده سموم کشاورزی است، دریافت می کنم. به من گفت مابیش از دو هزار تومان نمی توانیم به تو بدهیم. در جواب سوال من که آیا می توانم به پارک گلستان بروم، گفت رفتن به مناطق از وظایف تو است و همین فرداگروهی برای حلقه گذاری فلامینگوها و ردیابی پلنگهای رهاشده در جزیره قویون داغی (کبودان) عازم پارک ملی دریاچه رضاییه (ارومیه) هستند و تو هم می توانی با آنها بروی. من بلافاصله با ارسال تلگراف، استعفای خودم را به اداره کشاورزی کرمان اعلام کردم و روز بعد به همراه کارشناسان عازم دریاچه ارومیه شدم. یک ماه در پارک ملی دریاچه ارومیه، یک ماه در استان گیلان جهت حلقه گذاری پرندگان مهاجر، یک ماه در پارک گلستان، یک ماه در پارک ملی تندوره و یک ماه در منطقه حفاظت شده توران مشغول کارآموزی بودم.

چه زمانی به سمت مدیر کلی خوزستان انتخاب شدید و آنجا چه کردید؟

در اوایل سال ۱۳۵۰ به عنوان رییس اداره شکاربانی و نظارت بر صید به خوزستان رفتم و تا سال ۱۳۵۴ در خوزستان حضور داشتم. مهم ترین اقداماتی که در زمان حضورم در خوزستان انجام شد این موارد بود:

فایل کامل این مصاحبه را از طریق لینک های زیر دریافت کنید.

pdf (1)

pdf(2)